روزنگار یک پزشک جوان



كوچيك كه بودم مامانم بهم ميگفت تو يه دختر گندمي با چشماي درشتي كه توي نگاه ات برق خاصي هست و موهاي چتري گونه داري حالا تبديل شدم به يه دختر سفيد كه موهاش موج داره و ديگه چشماش برق نميزنه ، همشون ميگن شخصيتت ولي من تنها يك هوس و تنهايي در همه كشف ميكنم ، شما ميدونين من ازدواج كردم يعني عقدم با يك فرشته ازدواج كردم كه تمام اين ابرازها رو ميدونه و سنگ صبورم انقدر ادمي كه باهاش ازدواج كردم واسم مقدسه كه نميخوام راجع بهش هيچ كجا حرف بزنم 

نشستم تو اورژانس پرستار ميگه 

خانوم دكتر بعضي تا ابد تو ذهن ادم ميمونن ميگم خب ميگه منظورم شمايي

دارم راه ميرم همه ميپرسن دانشگاه ازادي اخه جديدا روتيشن اورژانس چندتا ازاديا ميان بيمارستان  ما ،ميگم چرا؟ 

ميگه اخه سر تيپ ات به سراسريا نمياد 

يه مش ادم با قضاوت .

نميدونم حس خوب بگيرم يا بد ، صادقانه بگم حس بدي داره خيلي بد


خب من بردي شما دوتا از متن هاييي كه امروز توي نت گوشيم يادداشت  شده رو ميزارم 

از اينكه ادم ها به من نگاه جنسي دارن خوشحال نيستم من يك دختر كامل ساده ام لباس هاي گشاد و هماهنگ ميپوشم 

گاها به غير از ضد افتاب خط چشم چيزي روي صورتم نيست ولي اينكه ادم ها از من به عنوان ابزاري  براي نياز جنسي 

و فرار تنهايي استفاده كنن ناراحت كنندست.

___

خيليييييييييي خىبه لمس تنت نفس كشيدن كنارت شوخي باهات حرف زدن باهات معصوميتت همه چيت،  پس نگو فقط .


همش گشنمه ، حس ميكنم باز افزايش وزن دارم 

اگه منو از نزديك ببينين ميگين خدا دختر چرت نگو تو كه خيلي لاغري 

ولي من به شما ميگم اين لاغري نتيجه ي يك عمر حرص خوردن من و نگراني براي چاقي 

و كنترلشه مشكل اينجاست كه من بعد از كشيك هاي طاقت فرسا اورژانس دارم ميرم 

انتاليا و اونجا هتل هميشه پر از غذاهاي جور واجوره و من الان نگران وزن امم 

چون نميدونم چه مرگمه همش گشنمه


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

دامپ ها 123456789 ویترین سرگرمی ساخت مدار های الکتریکی ساده Chelsea آموزش اندروید تجهيزات آشپزخانه هتل و تالار ال کلینیک زرين Elizabeth